محدثه و محمدرضا و کوثرمحدثه و محمدرضا و کوثر، تا این لحظه: 21 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

عزیزای قلبم

حتما بخونید

1391/6/8 8:52
نویسنده : عمه - خاله
450 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلای من

ببخشید چند وقته نتونستم وبلاگ رو به روزش کنمدلقک

می خوام یه داستانی بگم براتون ولی این بار داستان کوثره


یه روزی روزگاری کوثر که خیلی کوچولو بود بردم تو اتاق خوابوندمش هوا هم خیلی سرد بود

 

بهش زیاد لباس پوشوندم تا سرما نخوره تا اینکه متوجه شدم کوثر جان تب کرده و همش گریه می کرد

بردنش بیمارستان و بستریش کردن خیلی گریه می کرد افسوس

ببینید چقدر مظلومان خوابیدهدل شکسته

تو این مدتی که تو بیمارستان بود کلی دلمون براش تنگ شد

اینجا خیلی عصبانی بود و حوصله کسی رو نداشت

با بچه ها نقشه کشیدیم که خوشحالش کنیم تصمیم گرفتیم کادو بخریم و یهویی بریم بیمارستان

رفتیم پیشش کلی خوشحال شد و خندید

بازم باید بهش حق بدیم بچه ها که عصبانی باشه اخه تنش درد می کنه

خیلی دوسش دارم

الان حالش خیلی بهتره خدا رو شکر

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)