خطرناک ترین کار کوثر
سلام بچه ها جونم خوبین؟؟؟؟؟
میخوام یه داستان از کوثر براتون تعریف کنم
کوثر تقریبا یه ساله بود که یه اتفاق بدی براش افتاد
زمستون بود ماهم بخاری هامون رو روشن کرده بودیم یهویی دیدیم کوثر خانم گریه کرد بدجورم گریه می کرد
رفتیم دیدیم که طفلی خواسته از جاش بلند شه تکیه داده به بخاری دستش بدجور سوخته بود
حالام میخوام عکسشو بزارم. خیلی ناراحت کننده است
آدم دلش براش میسوخت...
خیلی درد داشت همش گریه می کرد
بچه ها تورو خدا مواظب خودتون باشید اگه شما چیزی تون بشه منم ناراحت میشم
خیلی دوستتون دارمممممممممممممممممممممممممممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی