محدثه و محمدرضا و کوثرمحدثه و محمدرضا و کوثر، تا این لحظه: 21 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

عزیزای قلبم

ارزوی محدثه

1391/5/17 12:42
نویسنده : عمه - خاله
505 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گلم

دلم برا همتون تنگ شده بود

ازتون معذرت میخوام که چندوقت نتونستم بهتون سر بزنم

تو ماه رمضان همه سعی می کنن که نذری بدن و افطاری دعوت کنن

ماهم اولین افطاریمونو رفتیم خونه محدثه اینا

قبلش رفتم که بهشون کمک کردم همش نگران بودیم که بچه ها

شلوغ کنن و مهمونی بهم بخوره ولی

خدارو شکر زیاد شلوغ نکردن

یه روز محدثه یه چیزی بهم گفت که از تعجب داشت شاخام درمیومدتعجب

گفت عمه من دیگه از خدا کمک نمی گیرم ناراحت

خیلی ناراحت شدم

گفتم عمه جان چرا؟؟؟

گفتش: هرچی ازش خواستم بهم داده ولی چند وقته ازش چیزی

میخوام که بهم نمی ده

پرسیدم چیه؟؟؟؟

بچه ها می دونید چی گفت؟

میگه چرا خدا نمی خواد که من روزه بگیرم؟

چرا سحر بیدار نمیشم چرا روزه نمی گیرمنگراننگران

خیلی باهاش حرف زدم که باباجون تو فعلا بچه ای خدا چون دوستت داره نمی زاره روزه بگیری

ولی بازم زیاد قانع نشد

راستی نماز روزه همه تون قبول باشه

بچه ها دعاهای شما خیلی زود مستجاب میشه برا همه مریضا دعا کنید

اگه وقت کردین برا منم دعا کنیدنیشخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)